البته در خصوص این نتایج هنوز نکات مبهمی وجود دارد. معمولاً مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و استرس افراد را به مصرف این قبیل قرص ها می کشاند. به همین دلیل هنوز به درستی مشخص نشده است که مصرف داروهای خواب آور به طور مستقیم باعث افزایش خطر مرگ ومیر مصرف کننده ها می شود و یا عوامل دیگر در این مسئله دخیل هستند. با این حال محققان معتقدند که مصرف این قرص ها یکی از عوامل افزایش دهنده ی خطر مرگ ومیر ناشی از بیماری هاست. از این گذشته قرص های خواب آور اعتیادآور هستند و خطر ابتلا به آلزایمر، ریفلاکس معده و همچنین تصادفات رانندگی و زمین خوردن را افزایش می دهند.
به همین دلیل لازم است که تا حد ممکن از مصرف این قبیل داروها اجتناب کرده و با شیوه های طبیعی خوابی راحت را برای خود فراهم سازید.
دم نوش ملیسا
بادرنجبویه که با نام گیاه ملیسا نیز شناخته می شود یکی از اعضای خانواده ی نعنا است. این گیاه خواص فوق العاده ای در مقابله با اینسومنیا (بی خوابی) و استرس دارد.
برای تهیه ی دم نوش این گیاه سرشار از آنتی اکسیدان ها کافی است که ۴.۵ گرم برگ خشک بادرنجبویه را در یک فنجان آب جوش ریخته و اجازه دهید به مدت ۵ دقیقه دم بکشد. کمی شکر یا بهتر از آن عسل به دم نوشتان اضافه کرده و به صورت گرم میل کنید.
چای سبز
چای سبز نخستین نوع چای بود که مورد استفاده قرار گرفت. چای سبز دکافئینه (بدون کافئین) حاوی «تنانین» است که به کاهش استرس و بهبود وضعیت خواب کمک می کند. البته باز تأکید می کنید که منظورمان چای سبز دکافئینه هست. چون چای سبز معمولی برعکس عمل کرده و باعث ایجاد سرزندگی و بی خوابی می شود. اگر به طور روزانه چای سبز می خورید بهتر است چایتان را قبل از ساعت ۴ تا ۵ عصر بنوشید. توصیه می کنیم یک تا دو ساعت قبل از خواب مقداری چای سبز دکافئینه دم کرده و نوش جان کنید.
شیر یکی از درمان های طبیعی و در دسترس برای داشتن خوابی راحت است. میزان بالای اسیدآمینه ی موجود در شیر خاصیت آرام بخشی دارد و هیچ نوشیدنی دیگری مانند آن به اضافه ی یک قاشق غذاخوری عسل نمی تواند شب راحتی را برای شما به ارمغان بیاورد
دم نوش سنبل الطیب
سنبل الطیب که به نام گیاه والرین نیز معروف است یکی از گیاهان آرام بخش فوق العاده محسوب می شود. این گیاه حاوی خواص ضداسپاسم و آرام بخش است که باعث تسکین دردها می شود. بهتر است برای جلوگیری از عادت به این گیاه در کنار آن از دم نوش های دیگر نیز استفاده شود. در واقع بهتر است اگر یک شب از دم نوش سنبل الطیب استفاده می کنید شب دیگر از چای سبز دکافئینه یا دم نوش بادرنجبویه مصرف کنید. برای تهیه ی دم نوش سنبل الطیب ۱ قاشق چای خوری از این گیاه را در ٢٠٠ سی سی آب جوش ریخته و ۵ دقیقه دم کنید. این دم نوش به تسکین کمردرد و دردهای دیگر و داشتن خواب راحت کمک می کند.
اسموتی موز
پیش از رفتن به رختخواب برای خودتان یک لیوان اسموتی آرام بخش تهیه کنید. برای این کار نصف یک عدد موز کاملاً رسیده را با یک قاشق کره ی بادام و یک فنجان شیر سویای طبیعی در اسموتی ساز ریخته و میل کنید.
دم نوش بابونه
دم نوش ها بخصوص دم نوش بابونه برای بهبود و مقابله با مشکلات گوارشی و اختلالات جزئی خواب موثر هستند. برای تهیه ی دم نوش بابونه ۱ قاشق غذاخوری گل خشک بابونه را در ٢٠٠ سی سی آب جوش ریخته و به مدت ۵ تا ۱۰ دقیقه دم کنید. دم نوش را صاف کرده و با مقداری عسل به صورت گرم نوش جان کنید.
شیر
شیر یکی از درمان های طبیعی و در دسترس برای داشتن خوابی راحت است. میزان بالای اسیدآمینه ی موجود در شیر خاصیت آرام بخشی دارد و هیچ نوشیدنی دیگری مانند آن به اضافه ی یک قاشق غذاخوری عسل نمی تواند شب راحتی را برای شما به ارمغان بیاورد. البته توجه داشته باشید که برخی افراد به لاکتوز موجود در شیر حساسیت دارند و با نوشیدن آن به نتیجه ی دلخواه نمی رسند؛ اما اگر شما چنین مشکلی ندارید می توانید با خیال راحت به این نوشیدنی اعتماد کنید.
سنبل الطیب که به نام گیاه والرین نیز معروف است یکی از گیاهان آرام بخش فوق العاده محسوب می شود. این گیاه حاوی خواص ضداسپاسم و آرام بخش است
که باعث تسکین دردها می شود. بهتر است برای جلوگیری از عادت به این گیاه در کنار آن از دم نوش های دیگر نیز استفاده شود
آب نارگیل
غالباً تصور می شود که نوشیدنی نارگیل محرک مغز است اما باید بدانید که این نوشیدنی باعث خوابی راحت می شود. ورزشکاران بیشترین استفاده را از آب نارگیل می کنند. چون نیروبخش و تأمین کننده ی آب بدن است. آب نارگیل طبیعی در فروشگاه ها وجود دارد و شما می توانید بدون زحمت شب قبل از خواب یک فنجان یا لیوان از این نکتار خوشمزه را سر بکشید.
آب گیلاس
نوشیدن یک لیوان آب گیلاس (صبح و شب) باعث می شود که شما یک ساعت بیشتر بخوابید. گیلاس سرشار از ملاتونین است. این هورمون وظیفه ی تنظیم خواب را بر عهده دارد. نتایج پژوهشی که محققان آمریکایی انجام داده اند نشان می دهد بیمارانی که دچار اختلالات خواب هستند با نوشیدن آب گیلاس (صبح و شب یک لیوان) حدود ۸۴ دقیقه بیشتر می خوابند.
منبع: آکاایران
http://www.asriran.com/fa/news/470038/8
برچسبها:
عزيزترين عزيز جان و دلم؛
هواي عاطفه دنيا ابري است،
دلم گرفتارتنگ غروب است؛
همواره به چشم هايم التماس مي كنم كه تا تورا نديده،كم سو نشود؛
خودم راپيوسته به دامان خواهش دست هايم مي اندازم
كه روزي هزار بار نام تو رادر مركز قلبم با خط درشت بنويسد.
همه روزه منّت زبانم را مي كشم كه همواره تورا زمزمه كند.
هيچ شاعري نيست كه بتواند خوبي هاي تو را در غزل،
جاودانه كند يا عشق خودش را به تو،در قالب قصيده اي رسيده و ناب،
به بازار عاشقان روانه كنند.
اي محبوب روزهاي آفتابين دنيا؛ اي معشوق همه ما؛
اي زيبا ترين چهره آفرينش؛
بگو گيسوان شب هاي تار فراق، سرشاخه هاي بلند باغ وجود تورارهاكنند.
بگوآفتاب در برابرت زانوبزند؛
بگوآسمان،جبهه ساي همه آدينه هايي شودكه
گمان مي بردتوآن ها راآبي ترو نوراني ترخواهي كرد.
نازنين؛
نيازما را ببين.
قلب هاي مجروح گنجشك هاي زمين،فريادرس زمان رامي طلبند وهمه آسماني ها،
روي ماه تو راازدورمي بوسند.
پيراهن انديشه من به يمن و بركت نام تو،سپيد مانده است.
دلم هواي پريدن به كوي تورا دارد.
دست هاي انتظارم به آسمان رسيده.
همه مردم ديار من سينه چاك رويت خورشيدند.
همه از جان ودل،تو را مي جويند.
همه نام مقدس تو را زمزمه مي كنند.
همه خويشتن را فدايي گام خاي تو مي دانند.
اي گل اندام؛دامان حوصله من چقدر كوتاه است،
اي كاش رداي گلباران نوازش كلام تو را بر دوش گوش وهوش خويش ببينم.
اي كاش سروشي در گوش جانم نغمه پردازي كندكه؛
((هان و هان؛خود را به گامهاي محبوب برسان))
اي معشوق عارفان؛
اي يوسف عاشقان؛
اي اميد دار وديارمان؛
شكوفه هاي انتظارما را بشكوفان ودر اين دنياي پرطوفان،
ساحل دست هاي مهربانت را به ما برسان.
برچسبها:
عصريك جمعه دلگير،دلم گفت بگويم بنويسم
كه چراعشق به انسان نرسيده است؟
چرا آب به گلدان نرسيده است؟
چرالحظه باران نرسيده است؟
...وهركسي كه در اين خشكي دوران به لبش جان نرسيده است،
به ايمان نرسيده است.
وغم عشق به پايان نرسيده است.
بگو حافظ دل خسته زشيرازبيايدبنويسدكه هنوزم كه هنوزاست،
چرايوسف گمگشته به كنعان نرسيده است؟
چراكلبه احزان به گلستان نرسيده است؟
دل عشق ترك خورد،گل زخم نمك خورد،زمين مرد،
خداوند گواه است،دلم چشم به راه است؛ ودرحسرت يك پلك نگاه است.
ولي حيف نصيبم فقط آه است و همين آه خدايا برسد كاش به جايي؛
برسد كاش صدايم به صدايي...
عصراين جمعه دلگير وجود توكناردل هربيدل آشفته شود حس،
توكجايي گل نرگس؟
به خداآه نفس هاي غريب توكه آغشته به حزني است زجنس غم وماتم،
زده آتش به دل عالم وآدم
مگراين روز وشب رنگ شفق يافته درسوگ كدامين غم عظمي
به تنت رخت عزاكرده اي اي عشق مجسم كه به جاي نم شبنم
بچكدخون جگردم به دم از عمق نگاهت
نكندبازشده ماه محرم كه چنين ميزند آتش به دل فاطمه آهت
به فداي نخ آن شال سياهت
به فداي رخت اي ماه بيا،
صاحب اين بيرق واين پرچم واين مجلس واين روضه واين بزم تويي؛
آجرك الله،عزيزدو جهان يوسف درچاه،دلم سوخته ازآه نفس هاي غريبت
دل من بال كبوترشده،خاكسترپرپرشده،
همراه نسيم سحري روي به فطرس معراج نفس
گشته هوايي وسپس رفته به اقليم رهايي
به همان صحن وسرايي كه شما زائرآني
وخلاصه شود آياكه مرا نيزبه همراه خودت زير ركابت ببري
تابشوم كرب وبلايي؛ به خدا درهوس ديدن شش گوشه دلم تاب ندارد،
نگهم خواب ندارد شب من روزن مهتاب ندارد،
همه گويندبه انگشت اشاره:
مگراين عاشق بيچاره ي دلداده ي دل سوخته ارباب ندارد؟
توكجايي؟توكجايي شده ام بازهوايي...
گريه كن گريه وخون گريه كن آري كه هرآن مرثيه را خلق شنيده ست
شماديده اي آن راواگرطاقتتان هست كنون من نفسي روضه مقتل بنويسم؛
وخودت نيز مددكن كه قلم دركف من همچوعصا دركف موسي بشود
چون تپش موج مصيبات بلنداست.
به گستردگي ساحل نيل بلند است.
...واين بحرطويل است وببخشيداگراين مخمل خون برتن تبدارحروف است
كه اين روضه ي مكشوف لهوف است.
عطش برلب عطشان لغات است
وصداي تپش سطربه سطرش همگي موج مزن آب فرات است.
وارباب همه سينه زنان كشتي آرام نجات است؛
ولي حيف كه ارباب((قتيل العبرات)) است؛
ولي حيف كه ارباب ((اسيرالكربات))است؛
...ولي هنوزم كه هنوزاست حسين بن علي تشنه ياراست
وزني محو تماشاست زبالاي بلندي،
الف قامت اودال همه هستي اودركف گودال و سپس آه كه؛((الشمر...))
خداياچه بگويم كه(( شكستند سبو را وبريدند...))
دلت تاب ندارد به خدا باخبرم ميگذرم ازتپش روضه كه خود غرق عزايي،
تو خودت كرب و بلايي؛
قسمت ميدهم آقا به همين روضه كه درمجلس ما نيز بيايي،
تو كجايي.... توكجايي....
اثربرادرعزيزسيدحميد برقعي
كه درحضور مقام معظم رهبري قراعت گرديد
برچسبها:
دلم می خواهد برایت عاشقانه بنویسم :
می خواهم از آمدنت بگویم .. از رسیدنت ...
از پایان شب های بلند غیبتت ....
عشق من : آرزو می کنم روزی بیایی و در حضورت
برایت جشن آغاز امامت بگیرم
مولاجان ... بیا ببین : هنوز که نیامده ای ،
بزمی عاشقانه آراسته ام برایت تا قدم بر خانه ام بگزاری و
کلبه ام را به نور وجودت مُنور کنی عزیز ...
در بالای مجلس برایت جایگاهی تدارک دیده ام
که همیشه به یادت خالی می ماند ! راستی چرا نمی آیی ؟
میهمانانم هر سال در جشن امامتت سراغت را از من می گیرند
که آقایم کجاست ؟
چرا دیر کرده ! چرا به میهمانی خودش نرسیده ؟! ...
نمی دانم جانِ مهدی : جوابشان را چه بگویم ؟
اما با لبخندی به یاد آمدنت به آنها می گویم در راه است :....
آقایم در راه مانده ، میرسد .. !
بیا ببین آقاجان : برای هدیه به میهمانان مجلست
از جمکرانت - نقش - خانه ات را آورده ام
تا با دیدن خانه ی آسمانی ات به یادشان بماند
که برای آمدنت دعای فرج بخوانند... ا
گر شد به میهمانی ام بیا مولاجان : قول رسیدنت را داده ام ..
لااقل سَری به بزم عاشقانه ام بزن مولاجان :
شادمانه هایم برایت دلتنگ اند ..
شب که میشود دلم هوایت را میکند :
امشب سَری به آسمان دنیا زدم ؛
همین چند لحظه ی پیش ! نگاهم که به ماه زیبا افتاد :
به ناگاه به یادت افتادم که چقدر جای صورت آسمانی ات
بر سینه ی آبیه آسمان خالی ست مولاجان ..
به ماه گفتم هر چقدر هم که زیبا باشی
باز هم سهم ت از دنیا همین یک تکه آسمان است و بس ..
اما من خورشیدی دارم که اگر روزی بَنای تابیدن کند
تو را شرمنده می کند ..
خورشیدی دارم که سهم ش تمام هستی و ماسِواست :
هر چه را که بخواهد در نگین انگشتری اش دارد ...
در گوشه ی نگاهش : به وجودش - هستی - برپاست
و به اشاره اش روزگار می گردد.. دلتنگت شدم :
می خواستم با نگاه به آسمان سلامی عاشقانه
بر محضرت روانه کنم
تا بدانی از روی زمین این گوشه ی دنیا :
بی نهایت دوستت دارم مهدی جان ....
خاطرت آسوده آقاجان قلب من تا روز آمدنت
فقط برای تو عاشقانه می تپد ...
مهدی جان:
به جز دستهای پر قدرت تو راهی نیست
که قلب پر از فراموش من از نام پر از حیاط تو آکنده شود و می دانم ،
می دانم مهربانی تو را آن قدرت هست که قلبم را چنان
وسعتی بخشد که از محبت تو سیراب شود.
آقای من کرم کن و بر من بتاب ...
مهدی جان !
دردهای زیادی است که به آنها وعده داده ام با آمدنت علاج می شود.
جمعه ها دم غروب وقتی آسمان از اندوه نیامدنت
دوباره مثل صدها سال دیگری که خون گریسته است
اشک سرخ می بارد به خود می گویم :
" آقایم باز هم نیامد....."
درست جمعه ها ، وقتی قلبم و قلب همه از تنگی فراغت
مثل لاله ای که زیر پا لگد شود چروکیده و
رنجیده می شود با خود می گویم
این درد عاقبت مرا خواهد کشت ، و بعد به خود نهیب می زنم که
** او خواهد آمد **
و آنگاه از دیدگانم قطره ای اشک می چکد و از
سوزان ترین پرده اندوهم می گویم :
مهدی جان درست که من بدم و لایق تو نیستم امّا ...
مولای من:
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم
در عصرهاي انتظار به حوالي بي كسي قدم بگذار
خيابان غربت را پيدا كن و وارد كوچه پس كوچه هاي
تنهايي شو كلبه غريبي ام را پيدا كن
كنار بيد مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهاي رنگي ام
در كلبه را باز كن به سراغ بغض خيس پنجره برو
حرير غمش را كنار بزن مرا خواهي ديد....
با بغضي كويري كه غرق عصاره انتظار است
برچسبها: